مقاله خشم چیست و از کجا می آید؟! به نوشته هاجر یادگاری

 

از قديم گفتن خشم چشم وگوش ندارد.بیایید اندکی پیرامون هیجانات‌مان باهم صحبت کنیم. هیجاناتی مثل خشم که در روزمرگی هایمان دچارش هستیم و کمتر راجب آن با کسی صحبت میکنیم .خشم  احتمالا خطرناک ترین هیجان به شمار می‌رود. هنگامی که خشمگین هستید، بیش از هر زمان دیگری احتمال دارد که تعمدا به دیگران آسیب بزنید.

اگر بدانید شخصی خشمگین است و نیز بفهمید چه چیزی او را عصبانی کرده است، حملات وی قابل درک خواهند بود. قضاوت ما درباره فردی که به نظر نمی‌رسد عصبانی باشد این است که دیوانه یا غیرعادی است. درواقع خطر از دست دادن کنترل، بخشی از تجربه خشم است.

اغلب به نظر می‌رسد خشمگین بودن، علت بروز رفتاری را که فرد اکنون بابت آن افسوس میخورد، توضیح می‌دهد. مانند "می‌دانم نباید او را می‌زدم اما از کوره در‌ رفتم و کنترلم را ازدست دادم ".ديديد چقدر این جمله آشناست؟ همه ی ما بارها و بارها این شکل جملات را با خودمان مرور کرده ایم و از رفتارمان پشیمان و دچار عذاب‌وجدان شده‌ایم .

 

خشم و تربیت

تا به حال به این فکر کرده اید چرا از عصبانیت کاری می‌کنیم که بعد از آن پشیمان شویم؟؟ چرا انقدر در بروز احساساتمان دچار مشکل هستیم؟؟

کودکان، به نحوی تربیت می‌شوند که به هنگام خشم به والدین، مراقب و یا سایر بزرگسالان پرخاش و حمله نکنند. حتی ممکن است به آن‌ها آموزش داده شود که هرگونه علامت مشهود خشم را کنترل کنند. معمولا در رابطه با خشم، دختر ها و پسرها به شیوه های متفاوتی تربیت می‌شوند؛ به دخترها یاد داده می‌شود که خشم‌شان را نسبت به هیچکس نشان ندهند، در حالی که پسر ها ترغیب می‌شوند اگر هم سن و سال هایشان سربه سرشان گذاشتند خشم‌شان را نسبت به آن‌ها ابراز کنند.

همچنین افراد بزرگسال را براساس روشی که خشم خود را مدیریت می‌کنند می‌شناسیم؛ خودخور، کم‌حوصله، آتشی، تند‌خو، خونسرد و ...

خشم/آندره موروا

منابع خشم  

عوامل مختلفی می‌تواند خشم را برانگیزد. باتوجه به تاریخچه‌ی زندگی هر فرد، هرچیزی می‌تواند خشم او را فرا خواند.

 

  • ناکامی حاصل از اخلال در فعالیت‌ها و یا پیگیری اهداف

این ناکامی می‌تواند به فعالیتی که به آن مشغول هستید، اختصاص داشته باشد و یا عمومی تر از آن، به جهت و مسیر زندگی شما مربوط شود. اگر باور داشته باشید که عامل این اخلال از روی بدجنسی، بی انصافی و یا مستبدانه رفتار کرده است، احتمال اینکه خشم تشدید شود بیشتر است. البته نیازی نیست که مانع ناکام کننده حتما یک فرد باشد. یک شی یا واقعه ای طبیعی نیز می‌تواند شمارا سرخورده کند، هرچند در این مواقع احتمال اینکه از خشم خود خجالت بکشید و خشم‌تان را موجهه ندانید بیشتر است.

در این مورد رفتار شما موقع عصبانیت برای از میان برداشتن این مانع چگونه است؟؟ حمله فیزیکی یا کلامی؟ ممکن است به او دشنام دهید، بزنیدش و... . یا ممکن است به خاطر ترس از تنبیه، خشم‌تان را غیر مستقیم نشان دهید و در زمان عدم حضورش به او دشنام دهید و فریاد بکشید. شاید هم  گاهی از مکانیزم جابه جا کردن استفاده کنید و چیزی را بشکنید.

 

  • تهدید جسمی

اگر فردی که شما را تهدید به آسیب رساندن می‌کند، برای شما مهم نبوده و آشکارا از آسیب زدن به شما ناتوان باشد، به احتمال زیاد بیشتر احساس تحقیر می‌کنید تا خشم. یا اگر فرد تهدید کننده از شما قدرتمند تر باشد احتمالا به جای خشم، ترس را حس خواهید کرد.

به طور کلی؛ مجموعه اعمالی که به هنگام برانگیخته شدن خشم ناشی از آسیب جسمی از شما سر می‌زند، می‌تواند شامل حمله و مبارزه، هشدارهای کلامی یا لاف زدن، یا فرار باشد. حتی به هنگام گریز نیز، هرچند فرض بر این است که ترسیده اید، اما همچنان ممکن است احساس خشم نیز داشته باشید.

 

  • آزردگی از کردار یا گفتار دیگران

سومین منبع عمده خشم، کردار یا گفتاری است که شما را از نظر روانشناختی آزرده می‌کند. توهین، طرد، رفتاری که حاکی از بی اعتنایی به احساسات شما است، همگی می‌توانند شما را خشمگین کنند.

البته به نظر می‌رسد از رفتار های هرکسی آزرده خاطر و عصبانی نمی‌شویم. به نظر من یکی از دلایلی که احساس آزردگی می‌کنیم این است که آن فرد برای ما مهم است. توهین یا طرد و تحقیر شدن از سمت کسی که اهمیت زیادی برایمان ندارد نهایتا احساس تحقیر یا تعجب را در ما به جود می‌آورد. به نظر شما چطور؟؟

 

  • توهین و تعرض به ارزش‌های اخلاقی فرد توسط دیگران 

چهارمین نوع، خشمی است که توسط مشاهده‌ی فردی برانگیخته می‌شود که ارزش های اخلاقی عمیق شما را مورد تعرض قرار می‌دهد.

اگر فردی با شخص دیگری به شیوه ای رفتار کند که از نظر شما غیر اخلاقی باشد، عصبانی خواهید شد، حتی اگر مستقیما تحت تاثیر رفتار وی قرار نگیرید. برای مثال، خشمی که به هنگام مشاهده بزرگسالی که کودکی را به شدت تنبیه می‌کند احساس می‌کنید.

جالب است بدانید "خشم‌اخلاقی" انگیزه‌ای بسیار مهم برای اقدامات اجتماعی و سیاسی است. چنین عاملی در کنار سایر عوامل، می‌تواند برانگیزاننده تلاش برای تغییر جامعه باشد، حال این تغییر می‌تواند از طریق اصلاحات اجتماعی، دعا، آدم کشی و یا تروریسم باشد.

نيرومند ترين مردم كسي است كه خشم خود را نگه دارد

علائم خشم

  • افزایش فشار خون
  • سرخی رنگ چهره
  • پدیدار شدن رگ های پیشانی و گردن
  • تغییر تنفس
  • انقباض عضلات
  • افراشته شدن بدن

 

شدت

شدت خشم می‌تواند از تحریک پذیری یا آزردگی خفیف تا خشم شدید یا غضب در نوسان باشد. خشم می‌تواند به تدریج به وجود آید؛ با تحریک پذیری آغاز شود و آرام آرام افزایش یابد. یا به صورتی ناگهانی و تمام عیار ظاهر شود.

در خشم شدید یا غضب، ممکن است سکون غیر ممکن شود و تکانه ای بسیار شدید ایجاد شود. شخص خشمگین می‌تواند تنها از لغات استفاده کند، جیغ و فریاد کند، یا رفتار کنترل شده تری داشته باشد و تنها حرف های زشت بزند، یا حتی کنترل بیشتری بر رفتار خود داشته باشد و خشمش را در قالب لغات یا سرو صدا نشان ندهد.

آدم ها با توجه به چیزهایی که آن‌ها را خشمگین می‌کنند و  عکس‌العمل شان به هنگام خشم با یکدیگر متفاوت اند، بلکه از نظر مدت زمانی که خشم شان به طول می‌انجامد نیز با یکدیگر تفاوت دارند. برخی افراد کم حوصله بوده و به خاطر خشم های انفجاریشان معروف اند و صرف نظر از اینکه چه تحریکی به آنها وارد شده است، به ندرت مرحله آزردگی را می‌گذرانند. از سویی دیگر، برخی به ندرت احساسی بیش از آزردگی را تجربه می‌كنند؛صرف نظر از تحريك وارد شده،هرگز از ديد خودشان واقعا عصباني نمي‌شوند.

همچنين؛ از نظر مدت زماني كه افراد  پس از گذشت تحريك همچنان عصباني مي‌مانند نيز تفاوت هايي ميان آنها وجود دارد.برخي به سذعت خشم‌شان فروكش مي‌كند،در حالي كه بعضي ديگر احساس خشم طولاني مدت دارند.ممكن است ساعت ها طول بكشد تا خشم اين افراد پايان يابد.

عوامل ديگري همچون خواب با كيفيت ، فعاليت بدني، تغذيه، ساعات بيداري، سبك زندگي و ... نيز مي‌توانند بر شدت خشم تاثير بگذارند.

سخن آخر

در رابطه با اين هيجان حرف ها بسيار است كه در اين مقاله نمي‌گنجد. اما همانطور كه متوجه شديد احساساتي مانند خشم و پرخاشگري همانقدر كه طبيعي و مراقبت كننده هستند مي‌توانند آسيب زا و خطرناك هم باشند و گاهي اوقات اثرات آن مي‌تواند ويرانگر باشد. پس بهتر آن است كه خود و احساساتمان را بشناسيم تا بتوانيم آن هارا  كنترل كنيم. براي رسيدن به اين هدف لازم است از متخصصين كمك بگيريم و در دوره هاي خودشناسي و مديريت فكر و ذهن شركت كنيم تا رفتار، افكار، هيجانات و احساسات خود را كنترل كنيم.

 

منبع

هاجر یادگاری

ثبت دیدگاه

0 دیدگاه

ورود برای پیوستن به گفتگو