مقاله چرا در رفتارهای مضر گیر می‌افتیم؟ به نوشته لیلی ظهوریان

آیا تا حالا از خودت پرسیدی که چرا بعضی رفتارها رو مدام تکرار می‌کنی، حتی با اینکه می‌دونی به ضررت هستند؟ مثلاً چرا همیشه جذب آدم‌هایی می‌شی که آخرش بهت آسیب می‌زنن؟ یا چرا همیشه احساس می‌کنی که بی‌ارزش هستی؟ چرا رفتارهایی رو تکرار می‌کنی که می‌دونی خیلی بهت فشار می‌یاره ولی نمی‌تونی ازشون دست بکشی؟ دلیل این اتفاق‌ها به یک ویژگی عجیب و در عین حال پیچیده در ذهن ما برمی‌گرده. ذهن ما بیشتر از اینکه به دنبال چیزهای سالم و مفید باشه، دنبال چیزهایی می‌ره که براش آشناست، حتی اگر این آشنایی برای ما ضرر داشته باشه.

 

الگوهای ذهنی؛ دوست یا دشمن؟

مغز ما یه سیستم هوشمند داره که برای صرفه‌جویی در انرژی، تمایل داره از الگوهایی که قبلاً امتحان کرده، استفاده کنه. این الگوها، بیشتر در دوران کودکی شکل می‌گیرن و به ما یاد می‌دن که دنیا چطور کار می‌کنه و ما چطور باید در اون حرکت کنیم. اما مشکل اینجاست که خیلی وقت‌ها این الگوها اشتباه هستند و به ما آسیب می‌زنند.

برای مثال، فرض کن در دوران کودکی یاد گرفتی که برای جلب محبت یا تایید دیگران باید هرکاری بکنی تا همه راضی باشن. خب، وقتی این الگو در ذهن ما شکل می‌گیره، در بزرگسالی هم ممکنه خودمون رو فدای دیگران کنیم و حتی از گفتن یک کلمه "نه" بترسیم. یا اگر در بچگی همیشه مورد انتقاد شدید قرار می‌گرفتیم، وقتی بزرگتر می‌شیم ممکنه اینطور فکر کنیم که "من به اندازه کافی خوب نیستم" و همیشه از شکست می‌ترسیم چون مجددا فکر خوب نبودن و کافی نبودن رو در ما تقویت می‌کنه.

 

ارتباط الگوهای قدیمی با تحلیل رفتار متقابل (TA)

حالا یه نکته جالب در مورد این الگوها وجود داره که در تحلیل رفتار متقابل (TA) بهش پرداخته میشه. تحلیل رفتار متقابل می‌گه که رفتارهای ما در بزرگسالی تحت تاثیر سه وضعیت اصلی از شخصیت ما قرار داره: وضعیت والد، وضعیت بزرگسال و وضعیت کودک. این وضعیت‌ها از تجربیات ما در دوران کودکی و تعاملات با افراد مختلف مثل والدین، معلمان و بزرگترها شکل می‌گیرن و بر رفتار ما تأثیر می‌ذارن.

وضعیت والد، همونطور که از اسمش پیداست، مربوط به باورها و قوانینی هست که از والدین یا بزرگترها یاد گرفتیم. این باورها می‌تونن ما رو به سمت الگوهای قدیمی و محدود کننده هدایت کنن. برای مثال، ممکنه در دوران کودکی آموخته باشیم که همیشه باید راضی باشیم تا دیگران ما رو دوست داشته باشن، و این باور باعث بشه در بزرگسالی نتونیم نیازهای خودمون رو اولویت قرار بدیم.

در واقع، تحلیل رفتار متقابل نشون می‌ده که در بسیاری از موارد، این وضعیت والد در درون ما می‌تونه باعث بشه که ما از تغییرات بترسیم و در الگوهای قدیمی باقی بمونیم. وقتی ذهن ما با یک الگو آشنا شده و بهش عادت کرده، از تغییر می‌ترسه، چون تغییر یعنی ورود به چیزی جدید و ناشناخته.

 

چرا ذهن ما در الگوهای قدیمی گیر می‌کنه؟

یکی از دلایلی که ذهن ما در الگوهای قدیمی گیر می‌کنه اینه که مغز به دنبال آشنایی و راحتی می‌ره. وقتی یک الگو در ذهن ما شکل می‌گیره، ذهن ترجیح می‌ده همون مسیر رو ادامه بده، حتی اگر اون مسیر به ضرر ما باشه. مغز انسان، برای اینکه انرژی کمتری مصرف کنه، از مسیرهایی استفاده می‌کنه که قبلاً امتحان کرده و بهش عادت کرده. این باعث می‌شه که حتی وقتی یه رفتار یا الگو به ما آسیب می‌زنه، باز هم اون رو ادامه بدیم، چون براش آشنا و راحت‌تره.

در واقع، وقتی ما در یک الگو گیر می‌کنیم، ممکنه حتی بدون اینکه متوجه بشیم، ترس از تغییر داریم. ترس از ناشناخته‌ها و ترس از اینکه نتونیم اوضاع رو کنترل کنیم باعث می‌شه که همیشه در همون مسیر قدیمی باقی بمونیم.

 

سه دلیل اصلی برای گیر کردن در الگوهای قدیمی

  1. عدم شناخت دنیای خارج از محدوده امنذهن انسان تمایل داره که در شرایط آشنا و راحت بمونه. وقتی بخواهیم از الگوهای قدیمی عبور کنیم، احساس می‌کنیم که زمین زیر پامون سست شده و برای ذهنمون همه چیز تازه و ناشناخته است. این باعث میشه که ترجیح بدیم همون الگوهای قدیمی رو ادامه بدیم، حتی اگر به ضرر ما باشه.
  2. عدم اعتماد به خودخیلی وقت‌ها وقتی می‌خواهیم از الگوهای قدیمی خارج بشیم، احساس می‌کنیم که توانایی مدیریت وضعیت جدید رو نداریم. این حس عدم اعتماد به نفس باعث میشه که مغز ترجیح بده همون الگوهای آشنا رو ادامه بده تا اینکه بخواد به سمت چیزی جدید و ناشناخته بره. این ترس از ناشناخته‌ها باعث میشه که خیلی از ما از تغییرات بترسیم و همینطور در وضعیت قبلی باقی بمونیم.
  3. نارضایتی والد دروندر نظریه تحلیل رفتار متقابل، یکی از عواملی که باعث میشه نتونیم از الگوهای قدیمی عبور کنیم، احساس نارضایتی والد درون هست. وقتی می‌خواهیم تغییر کنیم، ممکنه احساس کنیم که والد درونمون از ما ناراضی میشه. به همین دلیل، این باور که باید همیشه طبق بایدها و نبایدهایی که از والدین یاد گرفتیم عمل کنیم، می‌تونه ما رو از تغییر باز داره.
 

چطور از این چرخه خارج بشیم؟

خب، حالا که فهمیدیم چرا ذهن ما در این الگوهای قدیمی گیر می‌کنه، چطور می‌تونیم از این چرخه خارج بشیم؟ اولین قدم اینه که آگاه بشیم و شروع کنیم به شناسایی رفتارهایی که به طور مداوم تکرار می‌کنیم.

  1. آگاهی از الگوهای ذهنی: مهم‌ترین کار اینه که بررسی کنیم که چه رفتارهایی رو همیشگی انجام می‌دیم. آیا همیشه در نقش قربانی قرار می‌گیریم؟ آیا مدام خودمون رو سرزنش می‌کنیم؟ اولین قدم اینه که این رفتارها رو شناسایی کنیم و بفهمیم کدوم الگوها باعث آسیب به زندگی ما می‌شن.
  2. شناسایی باورهای پشت این الگوها: وقتی الگوهای ذهنی‌مون رو شناسایی کردیم، باید به دنبال باورهای پشت این الگوها بگردیم. مثلاً اگر همیشه در رابطه‌های ناسالم گیر می‌افتیم، ممکنه یک باور درونی به اسم "من لایق عشق واقعی نیستم" داشته باشیم. شناسایی منبع این باورها می‌تونه به ما کمک کنه تا این باورهای غلط رو تغییر بدیم.
  3. چالش کردن این باورها: در روش‌های درمانی مثل CBT، یکی از تمرین‌های اصلی اینه که از خودمون بپرسیم: "آیا این باور 100% درست هست؟" خیلی وقت‌ها متوجه می‌شیم که این باورها فقط به این دلیل در ذهنمون شکل گرفتن که مغز بهشون عادت کرده.
  4. تجربه‌های جدید بساز: وقتی می‌خواهیم تغییر کنیم، باید تجربه‌های جدید بسازیم. اگر همیشه در موقعیت‌های وابسته به دیگران بودیم، سعی کنیم یک بار هم که شده قاطعانه "نه" بگیم. این تغییرات حتی کوچک هم باعث می‌شن که مغز ما به الگوهای جدید عادت کنه.
  5. پذیرش احساس ترس و ادامه دادن: تغییر همیشه با ترس و اضطراب همراهه. ولی مهم اینه که این احساسات رو بپذیریم و با وجود ترس پیش بریم. هر بار که از منطقه امن خودمون خارج بشیم، ذهن به تدریج به مسیر جدید عادت می‌کنه و این ترس کمتر میشه.
 
تجربه‌های جدید بساز
 

نتیجه‌گیری

در نهایت، باید بدونیم که ذهن ما برای راحتی و امنیت به سمت آشنایی‌ها کشیده میشه، حتی اگر این آشنایی‌ها به ما آسیب بزنه. اما خبر خوب اینه که می‌تونیم این الگوهای ذهنی رو تغییر بدیم. با شناسایی رفتارهای مضر، چالش با باورهای قدیمی و تمرین رفتارهای جدید، می‌تونیم از این چرخه‌ها بیرون بیایم و به سمت رشد و تغییر حرکت کنیم.

 

لیلی ظهوریان

ثبت دیدگاه

2 دیدگاه

ورود برای پیوستن به گفتگو

دیدگاه‌ کاربران

مرسی از مقاله ی خوبت لیلی جان برای من که دارم دوباره کودک درون و تی ای کار میکنم نکات خوبی داشت

فاطمه زارعی | 1 ماه،1 هفته قبل | 0 پاسخ
0 0

ورود برای پیوستن به گفتگو


عالی بود. ممنون از نویسنده

mahdie mohammadpour | 1 ماه،1 هفته قبل | 0 پاسخ
0 0

ورود برای پیوستن به گفتگو