مقاله معرفی مقاله توهم آگاهی از کتاب قرص قرمز آندره کورپاتف به نوشته زهرا الوندی

توهم آگاهی

افرادی که علاقمند به مطالعه و تحقیق در علم روانشناسی و علوم اعصاب و نورساینس هستند اغلب اوقات با سوال های متععدی مواجه می شوند. آیا مغز ما اگاهی را ایجاد کرده است ؟ یا نه مغز تنها به ما کمک می کند فکر کنیم؟ چگونه آگاهی تأثیری را  که جهان بر ما می گذارد کنترل می کند؟ اگاهی شاید از نظر مفهوم پیچیده باشد اما مورد توجه دانشمندان علوم اعصاب است. در کتاب قرص قرمز دکتر اندره تلاش کرده این مقوله را با مثال های متعدد درباره عملکرد مغز برای خواننده تشریح کندتا مخاطب درک راحتری از آن داشته باشد.

 

برای درک لفظ توهم آگاهی بهتر است در درباره مغز و کار کرد آن  بیشتر بدانیم. مغز انسان برای اینکه بتواند چیزی که  واقعا دارای ارزش فکری باشد را ایجاد کند یا در مورد چیزی واقعا عظیم تصمیم بگیرد، باید در وضعیت مناسب قرار بگیرد و برای این کار اماده باشد.  به طور معمول  سوال برای ما پیش می اید که اگر آگاهی ، کاملا وابسته به  مغز باشد چطور مغز ما  آن را انجام می دهد؟

 

مغز

کنترل مغز

واضح است ما هر چقدر هم که بخواهیم با تمام  اشتیاق مغز خود را مستقیما کنترل و مدیریت کنیم نمی توانیم، بلکه او ما را کنترل می کند. بیایید در ابتدا سعی کنیم نکته اصلی رو درک کنیم: آگاهی را نمی توان بیش از حد ارزش یابی کنیم. توانایی ها و قابلیت های باور نکردنی او یک افسانه است. حماقت است که فرد به  خاطر آگاهی های خود فخر بفروشد. رابطه بین آگاهی و مغز بسیار پیچیدگی دارد.

آزمایش هایی در باره مغز و آگاهی

یک مثال ساده از تعداد آزمایش های بی شمار  روان شناختی در اینجا بیان می شود. روی  صفحه نمایشی دو نقطه با رنگ های زرد و سبز وجود دارد. اگر نقطه ها در فاصله کوتاهی از یکدیگر قرار داشته باشند و فاصله بین این نقاط روی صفحه نمایش در حدود 100 میلی ثانیه باشد، فرد حرکت را با تغییر و دگرگونی درک می کند. گویی نقطه زرد به محل سبز نزدیک می شود و خودش سبز می شود. این به اصطلاح اثر حرکتی استروبوسکوپی است.

استروبوسکوپی

استروبوسکوپی

ادراک ذهنی

در اینجا برای سطح ادراک ذهنی(mental perception) چه اتفاقی می افتد؟ در وسط  خط بین دو نقطه «حرکتی» در واقع وجود ندارد. نقطه از زرد به سبز تبدیل می شود. ولی این چطور ممکن است وقتی دومین نور یعنی سبز، هنوز به ما ارائه نشده است؟ ما نمی توانستیم آن را قبل از اینکه در ان محل روشن شود،جایی که باید "مسیر" نقطه زرد به پایان می رسید واقعا ببینیم،! به عبارت دیگر ، چرا جهت حرکت این "پرتو " و رنگ نهایی آن قبل از روشن شدن نقطه دوم، در محل مناسب و رنگ مربوطه برای ما شناخته شده است؟

دانشمندان یک توضیح کلی دارند: در واقع ، آنچه می بینیم و متوجه می شویم ، تنها تفسیری از رویدادهایی است که قبلاً برای مغز ما اتفاق افتاده است.

درک و تصور این امر آسان نیست ، اما بهتر است  از آنچه اتفاق می افتد آگاه شد. مغز ثبت می کند که چگونه یک نقطه روشن می شود، سپس دومی  نقطه این پدیده ها را به هم متصل می کند. در ادامه آگاهی ما "حرکتی" را نشان می دهد که خود او اختراع کرده است!

 

فریب ذهن

در عین حال ، آگاهی فرد بدون قید و شرط این توهم  یا فریب ذهن را به عنوان ارزش واقعی در نظر می گیرد. دو نقطه متفاوت در دو مکان مختلف که در زمان های مختلف روشن می شوند به افراد نشان دادند و انها  یک داستان کامل در مورد سفر تغییر رنگ  نور را دیدند .همه اینها ربطی به واقعیت ندارد، اما ما  صحت دید خودمان شک نداریم. شما خواهید گفت که شاید این فقط به دلیل پدیده ادراک بصری است اما درباره شنوایی هم می تونیم به  صدای ملودی موسیقی اشاره کنیم.

آزمایشی های دیگری وجود دارد که ربطی به ادراک مستقیم و صوت و شنوایی ندارد و با فاصله زمانی زیادی انجام شده است. مانند ازمایش دو روانشناس آمریکایی جورج گوتلز و ریچارد رکمن - که  نظرسنجی را از دانش آموزان دبیرستانی انجام دادند. نوجوانان نظر خود را هر سه بار در فواصل زمانی مختلف بیان کردند. انها هر بار نظر خود را مطابق انچه عامل نفوذی " که در بین شان بود و به آنها پیشنهاد می کرد، تغییر می دادند. جالب ان بود که تقریباً همه کودکانی که دیدگاه خود را تغییر دادند ادعا کردند که همیشه به همین دیدگاه پایبند بوده اند!

توهم آگاهی

توهم آگاهی

کار کرد مغز در چرخه اگاهی ما

مغز هر چیزی را که با آن سر و کار داریم را ایجاد می کند. علاوه برخود ما، و آگاهی ما.  به طور کلی هر چیزی که می توانیم تصور کنیم، همان چیزی است که مغز ایجاد می کند و شبکه ای وجود دارد، که همه اینها قبلاً در آن وجود داشته است.

همه این اطلاعات منفعل نیستند، بلکه در مغز گردش می کنند و سر و صدا به راه می اندازد و در هم  آمیخته می شوند و تأثیرش  را می گذارد.

هر چیزی که دنیای شما را می سازد، دائماً در مغز شما حباب تشکیل می دهد. هرج و مرج رویاهای خود را به خاطر می سپارید. این همان کار مشترک مناطق مختلف مغز است. وقتی در حالت بیداری هستید، نور اگاهی ستاره ها  را از شما پنهان می کند، اما آنها از مغز ناپدید نمی شوند و همچنان بر آن چه  که برای ما اتفاق می افتد،  تأثیر می گذارند.

مغز همه چیز است و آگاهی چیزی است که ما در مغز خود به سرعت ذخیره می کنیم. این یک پرتو کوچک از نور است که در اقیانوس طوفانی مغز شما می چرخد. در حالی که هوشیار هستیم، حتی یک صدم از اتفاقاتی که در مغزمان می گذرد را نمی شنویم، کار مداوم آن را نمی بینیم.

ما مغز خود هستیم

اگاهی را نمی توان از مغز ما جدا کرد. تاثیر بین انها در هر سلول خاکستری و در هر تماس میکروسکوپی به طور خستگی ناپذیر ادامه دارد.این اقیانوس به زندگی خود ادامه می دهد. اقیانوسی پر از حالت‌ها، تجربیات، احساسات، واکنش‌ها، غرایز، افکار، خاطرات، کلیشه‌ها، الگوریتم‌ها، اتوماسیون‌ها و غیره. همه اینها ما هستیم، یعنی مغز خودمان!  و آگاهی ما فقط در جایی است که نور توجه ما در آن لحظه است. به زبان ساده، آگاهی ما فقط با تکه‌هایی از خودمان سروکار دارد، اما تصویر کامل و واقعی از آن پنهان است.

بنابراین، آگاهی چیزی است که ما نسبت به آن آگاه هستیم که چگونه زندگی را درک می کنیم، درباره خود و دیگران چه فکر می کنیم؟ اما مغز ما خودمان هستیم. هر عملی در مغز ما، هر فرآیند عصبی، هر واکنشی در مغز ما، خودمان هستیم.

نتیجه گیری

آنچه می بینیم، احساس می کنیم، تجربه می کنیم، قضاوت می کنیم یا می خواهیم، آن چیزی نیست که برای ما اتفاق می افتد، این خود ما هستیم. به طور خلاصه، آگاهی ما نمی داند چگونه افکار را ایجاد می کند، از کجا می آیند و چگونه به آنجا می رسند. همانطور که روانشناس برجسته ریچارد نسبت  (Richard Eugene Nisbett) می گوید: «مهمترین فرآیندهای تصویرسازی و حافظه بدون هیچ گونه آگاهی در مغز ما اتفاق می افتد. پس چرا باید با فرآیندهای شناختی متفاوت باشد."و حق با اوست.

شما  اگر رفتار و افکار خود را مدیریت نکنید، شما پس  رفتار و افکار خود هستید، مغز ما در تصمیم گیری های خود بسیار ابتدایی و خودخواهانه ، اغلب کوته بین و عمدتاً غریزی عمل می کند. دنیای برای مغز ما بسیار درهم برهم  است. و ما  بیش از حد به آگاهی خود اعتماد داریم، مغز به طرز ماهرانه ای هر حماقت خود را با فرمول بندی های زیبا و توضیحات "عاقلانه" می پوشاند.

این جمله "مارک توآین" توهم آگاهی را بهتر تبیین کرده است: فریب دادن یک فرد آسان ترست تا اینکه او را متقاعد کنید فریب خورده است.

زهرا الوندی

ثبت دیدگاه

2 دیدگاه

ورود برای پیوستن به گفتگو

دیدگاه‌ کاربران

ممنونم از شما خانم شیرازی عزیز که وقت گذاشتید و مطالعه کردید درسته مسیر هر دو در نهایت در مغزه هست تفکر در ابتدا در ذهن شکل می گیره و مسیر اگاهی رو در مغز ما ایجاد می کنه یعنی مسیر و جای پای فکر روی مغز باقی می مونه و در ناخوداگاه ما روی تصمیمات ما تاثیر می گذارد .

زهرا الوندی | ویرایش شده: 4 ماه،1 هفته قبل | 0 پاسخ
0 0

ورود برای پیوستن به گفتگو


ممنون از خانم الوندی عزیز با خوندن این نوشته به نظرم میاد که تفکر و آگاهی هر دو از یک مسیر در مغز ما حاصل میشن

هانیه شیرازی | ویرایش شده: 4 ماه،1 هفته قبل | 0 پاسخ
0 0

ورود برای پیوستن به گفتگو